که کرد در عسل عشق آن نگار انگشت

ز بهر آنکه شوم کاسه‌لیس خوان وصال شده‌ست دست امید مرا هزار انگشت
همه حلاوت حلوای وصل خواهم یافت وگر بلیسم روزی هزار بار انگشت ...