آزادی تو را نگرفت از تو، هیچ کس | ما را همیشه دیدهی صیاد در قفاست | |
فرمانده سپهر، چو حکمی نوشت و داد | کس دم نمیزند که صوابست یا خطاست | |
ما را برای مشورت، اینجا نخواندهاند | از ما و فکر ما، فلک پیر را غناست | |
احمق، کتاب دید و گمان کرد عالم است | خودبین، بکشتی آمد و پنداشت ناخداست | |
ما زشت نیستیم، تو صاحب نظر نهای | این خوردگیری، از نظر کوته شماست | |
طاوس را چه جرم، اگر زاغ زشت روست | این رمزها بدفتر مستوفی قضاست |