کسی کاو رهزنی را ایمنی داد | بدست او طناب رهزنی داد | |
نه سوگند است، سوگند هریمن | نه دل میسوزدش بر کس، نه دامن | |
در دل را بروی دیو مگشای | چو بگشودی نداری خویشتن جای | |
دوروئی، راه شد نفس دو رو را | همان بهتر، نریزیم آبرو را |
کسی کاو رهزنی را ایمنی داد | بدست او طناب رهزنی داد | |
نه سوگند است، سوگند هریمن | نه دل میسوزدش بر کس، نه دامن | |
در دل را بروی دیو مگشای | چو بگشودی نداری خویشتن جای | |
دوروئی، راه شد نفس دو رو را | همان بهتر، نریزیم آبرو را |