چه نامی، چون نماند از من نشانی | چه جان بخشی، چو باقی نیست جانی | |
کسی کش دایهی گیتی دهد شیر | شود هم در زمان کودکی پیر | |
چو این پیمانه را ساقی است گردون | بباید خورد، گر شهد است و گر خون | |
از آن دفتر که نام ما زدودند | شما را صفحهی دیگر گشودند | |
ازین پژمردگی، ما را غمی نیست | که گل را زندگانی جز دمی نیست |