عسس کی شود، دزد تیرهروان | تو خود باش این گنج را پاسبان | |
بهرجا برافکندهاند این کمند | چه دیوار کوته، چه بام بلند | |
درین دخمه، هر شب گرفتارهاست | ره و رسمها، رمزها، کارهاست | |
شب، از باغ گم شد گل و خار ماند | خنک، باغبانی که بیدار ماند | |
بخفتن، چرا پیر گردد جوان | برهزن، چرا بگرود کاروان | |
فلک، در نورد و تو در خوابگاه | تو مدهوش و در شبروی مهر و ماه |