چو غنچههای دگر بشکفند، ما برویم | کنون بیا که صف سبزه را بیارائیم | |
درین دو روزهی هستی همین فضیلت ماست | که جور میکند ایام و ما شکیبائیم | |
ز سرد و گرم تنور قضا نمیترسیم | برای سوختن و ساختن مهیائیم | |
اسیر دام هوی و قرین آز شدن | اگر دمی و اگر قرنهاست، رسوائیم |