دعات گفتم و جای دعات بود الحق | در آن مضیق که آنرا جز این نبد تدبیر | |
بلی توقع من بنده خود همین بودست | چه در قدیم و حدیث و چه در قلیل و کثیر | |
به لطف تو که نپذرفت کثرتش نقصان | به سعی تو که نیالود دامنش تقصیر | |
همیشه تا نبود در قیاس پیر جوان | مطیع بخت جوان تو باد عالم پیر | |
ز اشک دیدهی بدخواه تو سفید چو قار | زرشک روز بد اندیش تو سیاه چو قیر |