فرستاد هرسو به کشور پیام
|
|
که چون سرو کشمر به گیتی کدام
|
ز مینو فرستاد زی من خدای
|
|
مرا گفت زینجا به مینو گرای
|
کنون هرک این پند من بشنوید
|
|
پیاده سوی سرو کشمر روید
|
بگیرید پند ار دهد زردهشت
|
|
به سوی بت چین بدارید پشت
|
به برز و فر شاه ایرانیان
|
|
ببندید کشتی همه بر میان
|
در آیین پیشینیان منگرید
|
|
برین سایهی سروبن بگذرید
|
سوی گنبد آذر آرید روی
|
|
به فرمان پیغمبر راستگوی
|
پراگنده فرمانش اندر جهان
|
|
سوی نامداران و سوی مهان
|
همه نامداران به فرمان اوی
|
|
سوی سرو کشمر نهادند روی
|
پرستشکده گشت زان سان که پشت
|
|
ببست اندرو دیو را زردهشت
|
بهشتیش خوان ار ندانی همی
|
|
چرا سرو کشمرش خوانی همی
|
چراکش نخوانی نهال بهشت
|
|
که شاه کیانش به کشمر بکشت
|