ز خون برادر بکین پدر
|
|
همی گشت پیچان و خسته جگر
|
سپه را همه خوار کرد و براند
|
|
ز مژگان همی خون برخ برفشاند
|
در بار دادن بریشان ببست
|
|
روانش بمرگ برادر بخست
|
بزرگان ایران بماتم شدند
|
|
دلیران بدرگاه رستم شدند
|
بپوزش که این بودنی کار بود
|
|
کرا بود آهنگ رزم فرود
|
بدانگه کجا کشته شد پور طوس
|
|
سر سرکشان خیره گشت از فسوس
|
همان نیز داماد او ریونیز
|
|
نبود از بد بخت مانند چیز
|
که دانست نام و نژاد فرود
|
|
کجا شاه را دل بخواهد شخود
|
تو خواهشگری کن که برناست شاه
|
|
مگر سر بپیچد ز کین سپاه
|
نه فرزند کاوسکی ریونیز
|
|
بجنگ اندرون کشته شد زار نیز
|
که کهتر پسر بود و پرخاشجوی
|
|
دریغ آنچنان خسرو ماهروی
|
چنین است انجام و فرجام جنگ
|
|
یکی تاج یابد یکی گور تنگ
|