چو بشنید نوذر که قارن برفت

چنین گفت با ویسه‌ی نامور که دل سخت گردان به مرگ پسر
که چون قارن کاوه جنگ آورد پلنگ از شتابش درنگ آورد
ترا رفت باید ببسته کمر یکی لشکری ساخته پرهنر