ز گیتی پرستندهی فر و نصر | زید شاد در سایهی شاه عصر | |
کسی کش پدر ناصرالدین بود | سر تخت او تاج پروین بود | |
و دیگر دلاور سپهدار طوس | که در جنگ بر شیر دارد فسوس | |
ببخشد درم هر چه یابد ز دهر | همی آفرین یابد از دهر بهر | |
به یزدان بود خلق را رهنمای | سر شاه خواهد که باشد به جای | |
جهان بیسر و تاج خسرو مباد | همیشه بماناد جاوید و شاد | |
همیشه تن آباد با تاج و تخت | ز درد و غم آزاد و پیروز بخت | |
کنون بازگردم به آغاز کار | سوی نامهی نامور شهریار |