گفتم که کجا بود مها خانهی تو | گفتا که دل خراب مستانهی تو | |
من خورشیدم درون ویرانه روم | ای مست، خراب باد کاشانهی تو |
□
گه در دل ما نشین چو اسرار و مرو | گه بر سر ما نشین چو دستار و مرو | |
گفتی که چو دل زود روم زود آیم | عشوه مده ای دلبر عیار و مرو |
□
ما چارهی عالمیم و بیچارهی تو | ما ناظر روح و روح نظارهی تو | |
خورشید بگرد خاک سیارهی تو | مه پاره شده ز عشق مه پارهی تو |
□
مردی یارا که بوی فقر آید از او | دانند فقیران که چها زاید از او | |
ولله که سماء و هرچه در کل سما است | یا بند نصیب هرچه میباید از او |
□
مستم ز دو لعل شکرت ای مهرو | پستم ز قد صنوبرت ای مهرو | |
رویم چو زر است در غم سیمبرت | از دست مده تو این زرت ای مهرو |
□
من بندهی تو بندهی تو بندهی تو | من بندهی آن رحمت خندیدهی تو | |
ای آب حیات کی ز مرگ اندیشد | آنکس که چو خضر گشت خود زندهی تو |
□
نی هرکه کند رقص و جهد بالا او | در فقر بود گزیده و والا او | |
مسجود ملک تا نشود چون آدم | عالم نشود به عالم اسما او |
□
هان ای تن خاکی سخن از خاک مگو | جز قصهی آن آینهی پاک مگو | |
از خالق افلاک درونت صفتی است | جز از صفت خالق افلاک مگو |
□
هرچند در این هوس بسی باشی تو | بیقدر تو همچون مگسی باشی تو | |
زنهار مباش هیچکس تا برهی | آخر که تو باشی که کسی باشی تو |
□
هرچند که قد بیبدل دارد سرو | پیش قد یارم چه محل دارد سرو | |
گه گه گوید که قد من چون قد اوست | یارب چه دماغ پرخلل دارد سرو |