دهم

نوبت آن شد که زنم چرخ من عشق عزل گوید بی روی پوش
همچو گل سرخ سواری کند جمله ریاحین پی او چون جیوش
نقل بیار و می و پیشم نشین ای رخ تو شمع و میت آتشین