هر لحظهی بهار نوست و عقار نو | جانش هزار بار چو گل جامها درید | |
من عشق را بدیدم بر کف نهاده جام | میگفت : « عاشقان را از بزم ما سلام » |
هر لحظهی بهار نوست و عقار نو | جانش هزار بار چو گل جامها درید | |
من عشق را بدیدم بر کف نهاده جام | میگفت : « عاشقان را از بزم ما سلام » |