تا شدستی امیر چوگانی
|
|
ما شدستیم گوی میدانی
|
ما در این دور مست و بیخبریم
|
|
سر این دور را تو میدانی
|
چون به دور و تسلسل انجامد
|
|
نکته ابتر بود به ربانی
|
لیک دور و تسلسل اندر عشق
|
|
شرط هر حجتست و برهانی
|
گوش موشان خانه کی شنود
|
|
نعره بلبل گلستانی
|
چشم پیران کور کی بیند
|
|
شیوه شاهدان روحانی
|
هر کی کورست عشق میسازد
|
|
بهر او سرمه سپاهانی
|
هر کی پیرست هم جوان گردد
|
|
چون دهد عشق آب حیوانی
|
جمله یاران ز عشق زنده شدند
|
|
تو چنین ماندهای چه میمانی
|
خرسواری پیاده شو از خر
|
|
خر به میدان نباشد ارزانی
|
خرسواره چرا شدی شاها
|
|
خسروی وز نژاد سلطانی
|
لایق پشت خر نباشی تو
|
|
تو معود به پشت اسپانی
|
در جنود مجنده بودی
|
|
ای که اکنون تو روح انسانی
|
گفتنیها بگفتمی ای جان
|
|
گر نترسیدمی ز ویرانی
|