یا رب به محمد و علی و زهرا | یا رب به حسین و حسن و آلعبا | |
کز لطف برآر حاجتم در دو سرا | بیمنت خلق یا علی الاعلا |
□
ای شیر سرافراز زبردست خدا | ای تیر شهاب ثاقب شست خدا | |
آزادم کن ز دست این بیدستان | دست من و دامن تو ای دست خدا |
□
منصور حلاج آن نهنگ دریا | کز پنبهی تن دانهی جان کرد جدا | |
روزیکه انا الحق به زبان میآورد | منصور کجا بود؟ خدا بود خدا |
□
در دیده بجای خواب آبست مرا | زیرا که بدیدنت شتابست مرا | |
گویند بخواب تا به خوابش بینی | ای بیخبران چه جای خوابست مرا |
□
آن رشته که قوت روانست مرا | آرامش جان ناتوانست مرا | |
بر لب چو کشی جان کشدم از پی آن | پیوند چو با رشتهی جانست مرا |
□
پرسیدم ازو واسطهی هجران را | گفتا سببی هست بگویم آن را | |
من چشم توام اگر نبینی چه عجب | من جان توام کسی نبیند جان را |
□
ای دوست دوا فرست بیماران را | روزی ده جن و انس و هم یاران را | |
ما تشنه لبان وادی حرمانیم | بر کشت امید ما بده باران را |
□
تسبیح ملک را و صفا رضوان را | دوزخ بد را بهشت مر نیکان را | |
دیبا جم را و قیصر و خاقان را | جانان ما را و جان ما جانان را |
□
هرگاه که بینی دو سه سرگردانرا | عیب ره مردان نتوان کرد آنرا | |
تقلید دو سه مقلد بیمعنی | بدنام کند ره جوانمردان را |
□
دی شانه زد آن ماه خم گیسو را | بر چهره نهاد زلف عنبر بو را | |
پوشید بدین حیله رخ نیکو را | تا هر که نه محرم نشناسد او را |