بسم الله الرحمن الرحیم

لطف دانی؟ آنچه آید از خدا خواه ذل و فقر، خواه عز و غنا
هر که او را این صفت حالی نشد دل ز حب ماسوی خالی نشد
نفی، «لاتأسوا علی ما فاتکم» یأس آوردش، شده از راه گم
نیست با وجه زهادت معتبر نقد باغ و راغ و گاو و اسب و خر
گرچه اینها غالبا سد رهند پای‌بند ناقصان گمرهند
آنکه گشت آگاه و شد واقف ز حال داند از دنیا بود بس انفعال
مال دنیا را معین خود مدان ای محدث «فاحذروا» را هم بخوان
حب دنیا، گرچه رأس هر خطاست اهل دنیا را در آن، بس خیرهاست
حب آن، رأس الخطیات آمدست بین حب الشیء و الشیء فرق هست
سیب، طعمش قوت دل می‌دهد گه ز رنگش، طفل را دل می‌جهد
عاقل آن را بهر قوت می‌خورد بهر رنگش، طفل حسرت می‌برد
پس مدار کارها، عقل است، عقل گر نداری باور، اینک راه نقل