هله ای طالب سمو بگداز از غمش چو مو

چو امیدت به ما بود زاغ گیری هما بود همه عذرت وفا بود که سلام علیکم
چو گل سرخ در چمن بفروزد رخ و ذقن نگرد جانب سمن که سلام علیکم
چو رسد سبزجامه‌ها به سوی باغ و نامه‌ها شنو از صحن بام‌ها که سلام علیکم
چو بخندد نهال‌ها ز ریاحین و لاله‌ها شنو از مرغ ناله‌ها که سلام علیکم
چو ز مستی زنم دمی رمد از رشک پرغمی نبدی این نگفتمی که سلام علیکم
ز کی داری لب و سخن ز شهنشاه امر کن به همان سوی روی کن که سلام علیکم