این در رخشنده گوهر کاین مقامش مخزنست
|
|
درةالتاج شه دین تاجدار هل اتاست
|
این دل آرام ولی حق امیرالممنین
|
|
کامکارانت منی نامدار انماست
|
این گزین عترت حیدر امام المتقین
|
|
پادشاه کشور دین پیشوای اتقیاست
|
پا درین مشهد به حرمت نه که فرش انورش
|
|
لاله رنگ از خون فرق نور چشم مرتضی است
|
دوست را گر چشم ازین حسرت نگرید وای وای
|
|
کز تاسف دشمنان را بر زبان واحسرتاست
|
مردم و جن و ملک ز آه نبی در آتشند
|
|
آری آری تعزیت را گرمی از صاحب عزاست
|
میشود شام از شفق ظاهر که بر بام فلک
|
|
سرنگون از دوش دوران رایت آل عباست
|
طفل مریم بر سپهر از اشگ گلگون کرده سرخ
|
|
مهد خود در شام غم همرنگ طفل اشک ماست
|
خاکسارانی که بر رود علی بستند آب
|
|
گو نگه دارید آبی کاتش او را در قفاست
|
تیره گشت از روبهان ماوای شیری کز شرف
|
|
کمترین جای سگانش چشم آهوی خطاست
|
ای دل اینجا کعبهی وصل است بگشا چشم جان
|
|
کز صفا هر خشت این آیینه گیتی نماست
|
زین حرم دامن کشان مگذر اگر عاقل نهای
|
|
کاستین حوریان جاروب این جنت سر است
|
رتبهی این بارگه بنگر که زیر قبهاش
|
|
کافر صد ساله را چشم اجابت از دعاست
|
یا ملاذالمسلمین در کفر عصیان ماندهام
|
|
از خداوندم امید رحمت و چشم عطاست
|
یا امیرالممنین از راندگان درگهم
|
|
وز در آمرزگارم گوش بر بانک صلاست
|
یا امامالمتقین از عاصیان امتم
|
|
وز رسولم چشم خشنودی و امید رضاست
|
یا معزالمذنبین غرق کبایر گشتهام
|
|
وز تو در خواهی مرادم در حریم کبریاست
|
یا شفیعالمجرمین جرمم برونست از عدد
|
|
وز تو مقصودم شفاعت پیش جدت مصطفاست
|
یا امان الخائفین اینجا پناه آوردهام
|
|
وز تو مطلوبم حمایت خاصه در روز جزاست
|
یا اباعبدالله اینک تشنهی ابر کرم
|
|
از پی یک قطره پویان برلب بحر سخاست
|