خلق را زیر گنبد دوار

خلق را زیر گنبد دوار چشم‌ها کور و دیدنی بسیار
جور او کش از آنک شورش دل نور چشمست یا اولوالابصار
بر دو دیده نهم غمت کاین درد داروی خاص خسرویست به بار
باغ جان خوش ز سنگ بارانست ما نخواهیم قطره سنگ ببار
شمس تبریز گوهر عشقست گوهر عشق را تو خوار مدار