قطعه

دلم آن آهوی حرم شب و روز از طواف درت در احرام است
وز حسد خاک می‌کند بر سر تن که دور از درت به ناکام است
خطه خاطر همایونت که گذرگاه پیک و الهام است
همه سری در آن چه دارد راه پس چه حاجت به عرض و اعلام است
منم آن مادح فدائی تو که ز من تا نصیر یک گام است
نه از آن فرقه‌ام که بهر طمع مدحشان جمله دانه و دام است
یا زبان نیازشان هر دم خواهشی با هزار ابرام است
خواهش محتشم توجه توست که دوای جمیع آلام است
گرچه ناکامی که هست مرا در پی آن جهان جهان کام است
ورچه انعام خاص پی در پی از تو نسبت به حال من عام است
این که دانسته‌ای مرا سگ خویش بهتر از صد هزار انعام است