میگوید آن رباب که مردم ز انتظار | دست و کنار و زخمه عثمانم آرزوست | |
من هم رباب عشقم و عشقم ربابیست | وان لطفهای زخمه رحمانم آرزوست | |
باقی این غزل را ای مطرب ظریف | زین سان همیشمار که زین سانم آرزوست | |
بنمای شمس مفخر تبریز رو ز شرق | من هدهدم حضور سلیمانم آرزوست |