کرانی ندارد بیابان ما
|
|
قراری ندارد دل و جان ما
|
جهان در جهان نقش و صورت گرفت
|
|
کدامست از این نقشها آن ما
|
چو در ره ببینی بریده سری
|
|
که غلطان رود سوی میدان ما
|
از او پرس از او پرس اسرار ما
|
|
کز او بشنوی سر پنهان ما
|
چه بودی که یک گوش پیدا شدی
|
|
حریف زبانهای مرغان ما
|
چه بودی که یک مرغ پران شدی
|
|
برو طوق سر سلیمان ما
|
چه گویم چه دانم که این داستان
|
|
فزونست از حد و امکان ما
|
چگونه زنم دم که هر دم به دم
|
|
پریشانترست این پریشان ما
|
چه کبکان و بازان ستان میپرند
|
|
میان هوای کهستان ما
|
میان هوایی که هفتم هواست
|
|
که بر اوج آنست ایوان ما
|
از این داستان بگذر از من مپرس
|
|
که درهم شکستست دستان ما
|
صلاح الحق و دین نماید تو را
|
|
جمال شهنشاه و سلطان ما
|