گفت الغیاث ای مسلمین دلها نگهدارید هین | شد ریخته خود خون من تا این نباشد بر شما | |
من عاشقان را در تبش بسیار کردم سرزنش | با سینه پرغل و غش بسیار گفتم ناسزا | |
ویل لکل همزه بهر زبان بد بود | هماز را لماز را جز چاشنی نبود دوا | |
کی آن دهان مردم است سوراخ مار و کژدم است | کهگل در آن سوراخ زن کزدم منه بر اقربا | |
در عشق ترک کام کن ترک حبوب و دام کن | مر سنگ را زر نام کن شکر لقب نه بر جفا |