جواب دادن قاضی صوفی را

گر دو حرف صدق گویی ای فلان گفت تیره در تبع گردد روان
این نخواندی کالکلام ای مستهام فی شجون حره جر الکلام
هین مشو شارع در آن حرف رشد که سخن زو مر سخن را می‌کشد
نیست در ضبطت چو بگشادی دهان از پی صافی شود تیره روان
آنک معصوم ره وحی خداست چون همه صافست بگشاید رواست
زانک ما ینطق رسول بالهوی کی هوا زاید ز معصوم خدا
خویشتن را ساز منطیقی ز حال تا نگردی هم‌چو من سخره‌ی مقال