در توحید حضرت باریتعالی و موعظه

زهی به ذات جلیلی که برقد صفتش قصیر مانده لباس فصاحت فصحا
زهی به وجه جمیلی که شخص معرفتش به صد حجاب کند جلوه پیش ذهن و ذکا
کشنده طبقات نه آسمان برهم بهر یک از جهتی سیر مختلف فرما
برآورنده ز شرق و فرو برنده به غرب لوای زرکش خورشید هر صباح و مسا
فزون کننده و کاهنده قمر به مرور ره حساب شهور و سنین به خلق نما
به امتزاج عناصر ز عالی و سافل وجود بخش خلایق ز اسفل و اعلا
به دست قابلی محرمان خلوت قرب جمیله شاهد اعجاز را جمال آرا
برون کشنده حوا ز پهلوی آدم خمیر مایه‌ی ده نسل آدم از حوا
برنده بر فلک ادریس را و بر تن او برنده رخت اقامت به قامت دنیا
نقاب بند ز طوفان به چهره‌ی عالم به استغاثه‌ی نوح از تنور چشمه گشا
ز قوم هود که یک نیمه در زمین رفتند درو کننده نیمی دگر به داس صبا
ز سنگ خاره برون آورنده ناقه دعای بنده‌ی صالح شنو به سمع رضا
حرارت از دل آتش ستان برای خلیل اثر ز دست مثر به دست صنع ربا
روان کننده به هنگام ذبح اسماعیل بشیر حکم که گردد برنده‌ی نابرا
برآورنده به عیوق شهر مردم لوط نگون کننده ز وارونه رائی فسقی
لباس باصره پوشان بدیده‌ی یعقوب ز بوی پیرهن یوسف فرشته لقا
بطی خشک و تر الیاس و خضر را چو ملک ز خلق خاکی و آبی کننده مستثنی
عطا کننده به او وعده‌ی بعید به موت بقا دهنده به این تا قریب صبح جزا
به بانگ صیحه روح‌الامین ز قوم شعیب دهنده خرمن جانها به تند باد فنا
قوی کننده‌ی دست کلیم لجه شکاف روان کننده‌ی احکام وی به چوب و عصا