در بیان آنک دعای عارف واصل و درخواست او از حق هم‌چو درخواست حقست از خویشتن کی کنت له سمعا و بصرا و لسانا و یدا و قوله و ما رمیت اذ رمیت و لکن الله رمی و آیات و اخبار و آثار درین بسیارست و شرح سبب ساختن حق تا مجرم را گوش گرفته بتوبه‌ی نصوح آورد

ای خدا آن کن که از تو می‌سزد که ز هر سوراخ مارم می‌گزد
جان سنگین دارم و دل آهنین ورنه خون گشتی درین رنج و حنین
وقت تنگ آمد مرا و یک نفس پادشاهی کن مرا فریاد رس
گر مرا این بار ستاری کنی توبه کردم من ز هر ناکردنی
توبه‌ام بپذیر این بار دگر تا ببندم بهر توبه صد کمر
من اگر این بار تقصیری کنم پس دگر مشنو دعا و گفتنم
این همی زارید و صد قطره روان که در افتادم به جلاد و عوان
تا نمیرد هیچ افرنگی چنین هیچ ملحد را مبادا این حنین
نوحه‌ها کرد او بر جان خویش روی عزرائیل دیده پیش پیش
ای خدا و ای خدا چندان بگفت که آن در و دیوار با او گشت جفت
در میان یارب و یارب بد او بانگ آمد از میان جست و جو