مناجات

پس در اقبال و دولت چون بود چون شود جنی و انسی در حسد
آن شیاطین خود حسود کهنه‌اند یک زمان از ره‌زنی خالی نه‌اند
وآن بنی آدم که عصیان کشته‌اند از حسودی نیز شیطان گشته‌اند
از نبی برخوان که شیطانان انس گشته‌اند از مسخ حق با دیو جنس
دیو چون عاجز شود در افتتان استعانت جوید او زین انسیان
که شما یارید با ما یاریی جانب مایید جانب داریی
گر کسی را ره زنند اندر جهان هر دو گون شیطان بر آید شادمان
ور کسی جان برد و شد در دین بلند نوحه می‌دارند آن دو رشک‌مند
هر دو می‌خایند دندان حسد بر کسی که داد ادیب او را خرد