سبب رجوع کردن آن مهمان به خانه‌ی مصطفی علیه‌السلام در آن ساعت که مصطفی نهالین ملوث او را به دست خود می‌شست و خجل شدن او و جامه چاک کردن و نوحه‌ی او بر خود و بر سعادت خود

پیش آرد هیهی و هیهات را وز لویشه پیچد او لبهات را
هم‌چو لبهای فرس و در وقت نعل تا نماید سنگ کمتر را چو لعل
گوشهاات گیرد او چون گوش اسب می‌کشاند سوی حرص و سوی کسب
بر زند بر پات نعلی ز اشتباه که بمانی تو ز درد آن ز راه
نعل او هست آن تردد در دو کار این کنم یا آن کنم هین هوش دار
آن بکن که هست مختار نبی آن مکن که کرد مجنون و صبی
حفت الجنه بچه محفوف گشت بالمکاره که ازو افزود کشت
صد فسون دارد ز حیلت وز دغا که کند در سله گر هست اژدها
گر بود آب روان بر بنددش ور بود حبر زمان برخنددش
عقل را با عقل یاری یار کن امرهم شوری بخوان و کار کن