شخصی به وقت استنجا می‌گفت اللهم ارحنی رائحة الجنه به جای آنک اللهم اجعلنی من التوابین واجعلنی من المتطهرین کی ورد استنجاست و ورد استنجا را به وقت استنشاق می‌گفت عزیزی بشنید و این را طاقت نداشت

پس چو صیادان بیاوردند دام نیم‌عاقل را از آن شد تلخ کام
گفت اه من فوت کردم فرصه را چون نگشتم همره آن رهنما
ناگهان رفت او ولیکن چونک رفت می‌ببایستم شدن در پی بتفت
بر گذشته حسرت آوردن خطاست باز ناید رفته یاد آن هباست