پس چو صیادان بیاوردند دام | نیمعاقل را از آن شد تلخ کام | |
گفت اه من فوت کردم فرصه را | چون نگشتم همره آن رهنما | |
ناگهان رفت او ولیکن چونک رفت | میببایستم شدن در پی بتفت | |
بر گذشته حسرت آوردن خطاست | باز ناید رفته یاد آن هباست |
پس چو صیادان بیاوردند دام | نیمعاقل را از آن شد تلخ کام | |
گفت اه من فوت کردم فرصه را | چون نگشتم همره آن رهنما | |
ناگهان رفت او ولیکن چونک رفت | میببایستم شدن در پی بتفت | |
بر گذشته حسرت آوردن خطاست | باز ناید رفته یاد آن هباست |