پرتو مستی بیحد نبی | چون بزد هم مست و خوش گشت آن غبی | |
لاجرم بسیارگو شد از نشاط | مست ادب بگذاشت آمد در خباط | |
نه همه جا بیخودی شر میکند | بیادب را می چنانتر میکند | |
گر بود عاقل نکو فر میشود | ور بود بدخوی بتر میشود | |
لیک اغلب چون بدند و ناپسند | بر همه می را محرم کردهاند |