در تفسیر این حدیث مصطفی علیه‌السلام کی ان الله تعالی خلق الملائکة و رکب فیهم العقل و خلق البهائم و رکب فیها الشهوة و خلق بنی آدم و رکب فیهم العقل و الشهوة فمن غلب عقله شهوته فهو اعلی من الملائکة و من غلب شهوته عقله فهو ادنی من البهائم

در حدیث آمد که یزدان مجید خلق عالم را سه گونه آفرید
یک گره را جمله عقل و علم و جود آن فرشته‌ست او نداند جز سجود
نیست اندر عنصرش حرص و هوا نور مطلق زنده از عشق خدا
یک گروه دیگر از دانش تهی هم‌چو حیوان از علف در فربهی
او نبیند جز که اصطبل و علف از شقاوت غافلست و از شرف
این سوم هست آدمی‌زاد و بشر نیم او ز افرشته و نیمیش خر
نیم خر خود مایل سفلی بود نیم دیگر مایل عقلی بود
آن دو قوم آسوده از جنگ و حراب وین بشر با دو مخالف در عذاب
وین بشر هم ز امتحان قسمت شدند آدمی شکلند و سه امت شدند
یک گره مستغرق مطلق شدست هم‌چو عیسی با ملک ملحق شدست
نقش آدم لیک معنی جبرئیل رسته از خشم و هوا و قال و قیل
از ریاضت رسته وز زهد و جهاد گوییا از آدمی او خود نزاد
قسم دیگر با خران ملحق شدند خشم محض و شهوت مطلق شدند
وصف جبریلی دریشان بود رفت تنگ بود آن خانه و آن وصف زفت
مرده گردد شخص کو بی‌جان شود خر شود چون جان او بی‌آن شود
زانک جانی کان ندارد هست پست این سخن حقست و صوفی گفته است
او ز حیوانها فزون‌تر جان کند در جهان باریک کاریها کند
مکر و تلبیسی که او داند تنید آن ز حیوان دیگر ناید پدید
جامه‌های زرکشی را بافتن درها از قعر دریا یافتن
خرده‌کاریهای علم هندسه یا نجوم و علم طب و فلسفه