تفسیر یا ایها المزمل

هر که در مکر تو دارد دل گرو گردنش را من زنم تو شاد رو
بر سر کوریش کوریها نهم او شکر پندارد و زهرش دهم
عقلها از نور من افروختند مکرها از مکر من آموختند
چیست خود آلاجق آن ترکمان پیش پای نره پیلان جهان
آن چراغ او به پیش صرصرم خود چه باشد ای مهین پیغامبرم
خیز در دم تو بصور سهمناک تا هزاران مرده بر روید ز خاک
چون تو اسرافیل وقتی راست‌خیز رستخیزی ساز پیش از رستخیز
هر که گوید کو قیامت ای صنم خویش بنما که قیامت نک منم
در نگر ای سایل محنت‌زده زین قیامت صد جهان افزون شده
ور نباشد اهل این ذکر و قنوت پس جواب الاحمق ای سلطان سکوت
ز آسمان حق سکوت آید جواب چون بود جانا دعا نامستجاب
ای دریغا وقت خرمنگاه شد لیک روز از بخت ما بیگاه شد
وقت تنگست و فراخی این کلام تنگ می‌آید برو عمر دوام
نیزه‌بازی اندرین کوه‌های تنگ نیزه‌بازان را همی آرد به تنگ
وقت تنگ و خاطر و فهم عوام تنگ‌تر صد ره ز وقت است ای غلام
چون جواب احمق آمد خامشی این درازی در سخن چون می‌کشی
از کمال رحمت و موج کرم می‌دهد هر شوره را باران و نم