سبب جرات ساحران فرعون بر قطع دست و پا

پا و زانواش نلرزد هر دمی رو ترش کی دارد او از هر غمی
خیز فرعونا که ما آن نیستیم که بهر بانگی و غولی بیستیم
خرقه‌ی ما را بدر دوزنده هست ورنه ما را خود برهنه‌تر به است
بی لباس این خوب را اندر کنار خوش در آریم ای عدو نابکار
خوشتر از تجرید از تن وز مزاج نیست ای فرعون بی الهام گیج