بازگشتن به حکایت پیل

مادر آن پیل‌بچگان کین کشد پیل بچه‌خواره را کیفر کشد
پیل‌بچه می‌خوری ای پاره‌خوار هم بر آرد خصم پیل از تو دمار
بوی رسوا کرد مکر اندیش را پیل داند بوی طفل خویش را
آنک یابد بوی حق را از یمن چون نیابد بوی باطل را ز من
مصطفی چون برد بوی از راه دور چون نیابد از دهان ما بخور
هم بیابد لیک پوشاند ز ما بوی نیک و بد بر آید بر سما
تو همی‌خسپی و بوی آن حرام می‌زند بر آسمان سبزفام
همره انفاس زشتت می‌شود تا به بوگیران گردون می‌رود
بوی کبر و بوی حرص و بوی آز در سخن گفتن بیاید چون پیاز
گر خوری سوگند من کی خورده‌ام از پیاز و سیر تقوی کرده‌ام
آن دم سوگند غمازی کند بر دماغ همنشینان بر زند
پس دعاها رد شود از بوی آن آن دل کژ می‌نماید در زبان
اخسا آید جواب آن دعا چوب رد باشد جزای هر دغا
گر حدیثت کژ بود معنیت راست آن کژی لفظ مقبول خداست