مادر یحیی به مریم در نهفت | پیشتر از وضع حمل خویش گفت | |
که یقین دیدم درون تو شهیست | کو اولوا العزم و رسول آگهیست | |
چون برابر اوفتادم با تو من | کرد سجده حمل من ای ذوالفطن | |
این جنین مر آن جنین را سجده کرد | کز سجودش در تنم افتاد درد | |
گفت مریم من درون خویش هم | سجدهای دیدم ازین طفل شکم |