تتمه‌ی نصیحت رسول علیه السلام بیمار را

جمله فرزین‌بندها بیند بعکس مات بر وی گردد و نقصان و وکس
زانک گر او هیچ بیند خویش را مهلک و ناسور بیند ریش را
درد خیزد زین چنین دیدن درون درد او را از حجاب آرد برون
تا نگیرد مادران را درد زه طفل در زادن نیابد هیچ ره
این امانت در دل و دل حامله‌ست این نصیحتها مثال قابله‌ست
قابله گوید که زن را درد نیست درد باید درد کودک را رهیست
آنک او بی‌درد باشد ره‌زنست زانک بی‌دردی انا الحق گفتنست
آن انا بی وقت گفتن لعنتست آن انا در وقت گفتن رحمتست
آن انا منصور رحمت شد یقین آن انا فرعون لعنت شد ببین
لاجرم هر مرغ بی‌هنگام را سر بریدن واجبست اعلام را
سر بریدن چیست کشتن نفس را در جهاد و ترک گفتن تفس را
آنچنانک نیش کزدم بر کنی تا که یابد او ز کشتن ایمنی
بر کنی دندان پر زهری ز مار تا رهد مار از بلای سنگسار
هیچ نکشد نفس را جز ظل پیر دامن آن نفس‌کش را سخت گیر
چون بگیری سخت آن توفیق هوست در تو هر قوت که آید جذب اوست
ما رمیت اذ رمیت راست دان هر چه کارد جان بود از جان جان
دست گیرنده ویست و بردبار دم بدم آن دم ازو اومید دار
نیست غم گر دیر بی او مانده‌ای دیرگیر و سخت‌گیرش خوانده‌ای
دیر گیرد سخت گیرد رحمتش یک دمت غایب ندارد حضرتش
ور تو خواهی شرح این وصل و ولا از سر اندیشه می‌خوان والضحی