چون مرا دیدی خدا را دیدهای | گرد کعبهی صدق بر گردیدهای | |
خدمت من طاعت و حمد خداست | تا نپنداری که حق از من جداست | |
چشم نیکو باز کن در من نگر | تا ببینی نور حق اندر بشر | |
بایزید آن نکتهها را هوش داشت | همچو زرین حلقهاش در گوش داشت | |
آمد از وی بایزید اندر مزید | منتهی در منتها آخر رسید |