پس دل عالم ویست ایرا که تن | میرسد از واسطهی این دل بفن | |
دل نباشد تن چه داند گفت و گو | دل نجوید تن چه داند جست و جو | |
پس نظرگاه شعاع آن آهنست | پس نظرگاه خدا دل نه تنست | |
بس مثال و شرح خواهد این کلام | لیک ترسم تا نلغزد وهم عام | |
تا نگردد نیکوی ما بدی | اینک گفتم هم نبد جز بیخودی | |
پای کژ را کفش کژ بهتر بود | مر گدا را دستگه بر در بود |