در نبی فرمود کای قوم یهود | صادقان را مرگ باشد گنج و سود | |
همچنانک آرزوی سود هست | آرزوی مرگ بردن زان بهست | |
ای جهودان بهر ناموس کسان | بگذرانید این تمنا بر زبان | |
یک جهودی این قدر زهره نداشت | چون محمد این علم را بر فراشت | |
گفت اگر رانید این را بر زبان | یک یهودی خود نماند در جهان | |
پس یهودان مال بردند و خراج | که مکن رسوا تو ما را ای سراج | |
این سخن را نیست پایانی پدید | دست با من ده چو چشمت دوست دید |