بیان آنک فتح طلبیدن مصطفی صلی الله علیه و سلم مکه را و غیر مکه را جهت دوستی ملک دنیا نبود چون فرموده است الدنیا جیفة بلک بامر بود

در نبی فرمود کای قوم یهود صادقان را مرگ باشد گنج و سود
همچنانک آرزوی سود هست آرزوی مرگ بردن زان بهست
ای جهودان بهر ناموس کسان بگذرانید این تمنا بر زبان
یک جهودی این قدر زهره نداشت چون محمد این علم را بر فراشت
گفت اگر رانید این را بر زبان یک یهودی خود نماند در جهان
پس یهودان مال بردند و خراج که مکن رسوا تو ما را ای سراج
این سخن را نیست پایانی پدید دست با من ده چو چشمت دوست دید