جواب گفتن امیر الممنین کی سبب افکندن شمشیر از دست چه بوده است در آن حالت

اندر آ اکنون که رستی از خطر سنگ بودی کیمیا کردت گهر
رسته‌ای از کفر و خارستان او چون گلی بشکف به سروستان هو
تو منی و من توم ای محتشم تو علی بودی علی را چون کشم
معصیت کردی به از هر طاعتی آسمان پیموده‌ای در ساعتی
بس خجسته معصیت کان کرد مرد نه ز خاری بر دمد اوراق ورد
نه گناه عمر و قصد رسول می‌کشیدش تا بدرگاه قبول
نه بسحر ساحران فرعونشان می‌کشید و گشت دولت عونشان
گر نبودی سحرشان و آن جحود کی کشیدیشان به فرعون عنود
کی بدیدندی عصا و معجزات معصیت طاعت شد ای قوم عصات
ناامیدی را خدا گردن زدست چون گنه مانند طاعت آمدست
چون مبدل می‌کند او سیت طاعتی‌اش می‌کند رغم وشات
زین شود مرجوم شیطان رجیم وز حسد او بطرقد گردد دو نیم
او بکوشد تا گناهی پرورد زان گنه ما را به چاهی آورد
چون ببیند کان گنه شد طاعتی گردد او را نامبارک ساعتی
اندر آ من در گشادم مر ترا تف زدی و تحفه دادم مر ترا
مر جفاگر را چنینها می‌دهم پیش پای چپ چه سان سر می‌نهم
پس وفاگر را چه بخشم تو بدان گنجها و ملکهای جاودان