مضرت تعظیم خلق و انگشت‌نمای شدن

ورنه چون لطفت نماند وین جمال از تو آید آن حریفان را ملال
آن جماعت کت همی‌دادند ریو چون ببینندت بگویندت که دیو
جمله گویندت چو بینندت بدر مرده‌ای از گور خود بر کرد سر
همچو امرد که خدا نامش کنند تا بدین سالوس در دامش کنند
چونک در بدنامی آمد ریش او دیو را ننگ آید از تفتیش او
دیو سوی آدمی شد بهر شر سوی تو ناید که از دیوی بتر
تا تو بودی آدمی دیو از پیت می‌دوید و می‌چشانید او میت
چون شدی در خوی دیوی استوار می‌گریزد از تو دیو نابکار
آنک اندر دامنت آویخت او چون چنین گشتی ز تو بگریخت او