تعظیم ساحران مر موسی را علیه‌السلام کی چه می‌فرمایی اول تو اندازی عصا

آدم از فردوس و از بالای هفت پای ماچان از برای عذر رفت
گر ز پشت آدمی وز صلب او در طلب می‌باش هم در طلب او
ز آتش دل و آب دیده نقل ساز بوستان از ابر و خورشیدست باز
تو چه دانی ذوق آب دیدگان عاشق نانی تو چون نادیدگان
گر تو این انبان ز نان خالی کنی پر ز گوهرهای اجلالی کنی
طفل جان از شیر شیطان باز کن بعد از آنش با ملک انباز کن
تا تو تاریک و ملول و تیره‌ای دان که با دیو لعین همشیره‌ای
لقمه‌ای کو نور افزود و کمال آن بود آورده از کسب حلال
روغنی کاید چراغ ما کشد آب خوانش چون چراغی را کشد
علم و حکمت زاید از لقمه‌ی حلال عشق و رقت آید از لقمه‌ی حلال
چون ز لقمه تو حسد بینی و دام جهل و غفلت زاید آن را دان حرام
هیچ گندم کاری و جو بر دهد دیده‌ای اسپی که کره‌ی خر دهد
لقمه تخمست و برش اندیشه‌ها لقمه بحر و گوهرش اندیشه‌ها
زاید از لقمه‌ی حلال اندر دهان میل خدمت عزم رفتن آن جهان