زین نمط بسیار برهان گفت شیر | کز جواب آن جبریان گشتند سیر | |
روبه و آهو و خرگوش و شغال | جبر را بگذاشتند و قیل و قال | |
عهدها کردند با شیر ژیان | کاندرین بیعت نیفتد در زیان | |
قسم هر روزش بیاید بیجگر | حاجتش نبود تقاضایی دگر | |
قرعه بر هر که فتادی روز روز | سوی آن شیر او دویدی همچو یوز | |
چون به خرگوش آمد این ساغر بدور | بانگ زد خرگوش کاخر چند جور |