طایفهی نخچیر در وادی خوش | بودشان از شیر دایم کشمکش | |
بس که آن شیر از کمین می در ربود | آن چرا بر جمله ناخوش گشته بود | |
حیله کردند آمدند ایشان بشیر | کز وظیفه ما ترا داریم سیر | |
بعد ازین اندر پی صیدی میا | تا نگردد تلخ بر ما این گیا |
طایفهی نخچیر در وادی خوش | بودشان از شیر دایم کشمکش | |
بس که آن شیر از کمین می در ربود | آن چرا بر جمله ناخوش گشته بود | |
حیله کردند آمدند ایشان بشیر | کز وظیفه ما ترا داریم سیر | |
بعد ازین اندر پی صیدی میا | تا نگردد تلخ بر ما این گیا |