اعتراض مریدان در خلوت وزیر

تو ز قرآن بازخوان تفسیر بیت گفت ایزد ما رمیت اذ رمیت
گر بپرانیم تیر آن نه ز ماست ما کمان و تیراندازش خداست
این نه جبر این معنی جباریست ذکر جباری برای زاریست
زاری ما شد دلیل اضطرار خجلت ما شد دلیل اختیار
گر نبودی اختیار این شرم چیست وین دریغ و خجلت و آزرم چیست
زجر شاگردان و استادان چراست خاطر از تدبیرها گردان چراست
ور تو گویی غافلست از جبر او ماه حق پنهان کند در ابر رو
هست این را خوش جواب ار بشنوی بگذری از کفر و در دین بگروی
حسرت و زاری گه بیماریست وقت بیماری همه بیداریست
آن زمان که می‌شوی بیمار تو می‌کنی از جرم استغفار تو
می‌نماید بر تو زشتی گنه می‌کنی نیت که باز آیم به ره
عهد و پیمان می‌کنی که بعد ازین جز که طاعت نبودم کاری گزین
پس یقین گشت این که بیماری ترا می‌ببخشد هوش و بیداری ترا
پس بدان این اصل را ای اصل‌جو هر که را دردست او بردست بو
هر که او بیدارتر پر دردتر هر که او آگاه تر رخ زردتر
گر ز جبرش آگهی زاریت کو بینش زنجیر جباریت کو
بسته در زنجیر چون شادی کند کی اسیر حبس آزادی کند
ور تو می‌بینی که پایت بسته‌اند بر تو سرهنگان شه بنشسته‌اند
پس تو سرهنگی مکن با عاجزان زانک نبود طبع و خوی عاجز آن
چون تو جبر او نمی‌بینی مگو ور همی بینی نشان دید کو