تخلیط وزیر در احکام انجیل

راههای مختلف آسان شدست هر یکی را ملتی چون جان شدست
گر میسر کردن حق ره بدی هر جهود و گبر ازو آگه بدی
در یکی گفته میسر آن بود که حیات دل غذای جان بود
هر چه ذوق طبع باشد چون گذشت بر نه آرد همچو شوره ریع و کشت
جز پشیمانی نباشد ریع او جز خسارت پیش نارد بیع او
آن میسر نبود اندر عاقبت نام او باشد معسر عاقبت
تو معسر از میسر بازدان عاقبت بنگر جمال این و آن
در یکی گفته که استادی طلب عاقبت‌بینی نیابی در حسب
عاقبت دیدند هر گون ملتی لاجرم گشتند اسیر زلتی
عاقبت دیدن نباشد دست‌باف ورنه کی بودی ز دینها اختلاف
در یکی گفته که استا هم توی زانک استا را شناسا هم توی
مرد باش و سخره‌ی مردان مشو رو سر خود گیر و سرگردان مشو
در یکی گفته که این جمله یکیست هر که او دو بیند احول مردکیست
در یکی گفته که صد یک چون بود این کی اندیشد مگر مجنون بود
هر یکی قولیست ضد هم‌دگر چون یکی باشد یکی زهر و شکر
تا ز زهر و از شکر در نگذری کی تو از گلزار وحدت بو بری
این نمط وین نوع ده طومار و دو بر نوشت آن دین عیسی را عدو