بردن پادشاه آن طبیب را بر بیمار تا حال او را ببیند

فتنه و آشوب و خون‌ریزی مجوی بیش ازین از شمس تبریزی مگوی
این ندارد آخر از آغاز گوی رو تمام این حکایت بازگوی