خواجه یکی شب به تمنای جنس
|
|
زد دو سه دم با دو سه ابنای جنس
|
یافت شبی چون سحر آراسته
|
|
خواستهای به دعا خواسته
|
مجلسی افروخته چون نوبهار
|
|
عشرتی آسودهتر از روزگار
|
آه بخور از نفس روزنش
|
|
شرح ده یوسف و پیراهنش
|
شحنه شب خون عسس ریخته
|
|
بر شکرش پر مگس ریخته
|
پرده شناسان به نوا در شگرف
|
|
پرده نشینان به وفا در شگرف
|
پای سهیل از سر نطع ادیم
|
|
لعل فشان بر سر در یتیم
|
شمع جگر چون جگر شمع سوخت
|
|
آتش دل چون دل آتش فروخت
|
در طبق مجمر مجلس فروز
|
|
عود شکرساز و شکر عود سوز
|
شیشه ز گلاب شکر میفشاند
|
|
شمع به دستارچه زر میفشاند
|
از پی نقلان میبوسه خیز
|
|
چشم و دهان شکر و بادام ریز
|
شکر و بادام بهم نکته ساز
|
|
زهره و مریخ بهم عشق باز
|
وعده به دروازه گوش آمده
|
|
خنده به دریوزه نوش آمده
|
نیفه روبه چو پلنگی به زیر
|
|
نافه آهو شده زنجیر شیر
|
ناز گریبان کش و دامن کشان
|
|
آستی از رقص جواهر فشان
|
شمع چو ساقی قدح می به دست
|
|
طشت می آلوده و پروانه مست
|
خواب چو پروانه پرانداخته
|
|
شمع به شکرانه سرانداخته
|
پردگی زهره در آن پرده چست
|
|
زخمه شکسته به ادای درست
|
خواب رباینده دماغ از دماغ
|
|
نور ستاننده چراغ از چراغ
|
آنچه همه عمر کسی یافته
|
|
همنفسی در نفسی یافته
|