خلوت دوم در عشرت شبانه

خواجه یکی شب به تمنای جنس زد دو سه دم با دو سه ابنای جنس
یافت شبی چون سحر آراسته خواستهای به دعا خواسته
مجلسی افروخته چون نوبهار عشرتی آسوده‌تر از روزگار
آه بخور از نفس روزنش شرح ده یوسف و پیراهنش
شحنه شب خون عسس ریخته بر شکرش پر مگس ریخته
پرده شناسان به نوا در شگرف پرده نشینان به وفا در شگرف
پای سهیل از سر نطع ادیم لعل فشان بر سر در یتیم
شمع جگر چون جگر شمع سوخت آتش دل چون دل آتش فروخت
در طبق مجمر مجلس فروز عود شکرساز و شکر عود سوز
شیشه ز گلاب شکر میفشاند شمع به دستارچه زر میفشاند
از پی نقلان می‌بوسه خیز چشم و دهان شکر و بادام ریز
شکر و بادام بهم نکته ساز زهره و مریخ بهم عشق باز
وعده به دروازه گوش آمده خنده به دریوزه نوش آمده
نیفه روبه چو پلنگی به زیر نافه آهو شده زنجیر شیر
ناز گریبان کش و دامن کشان آستی از رقص جواهر فشان
شمع چو ساقی قدح می به دست طشت می آلوده و پروانه مست
خواب چو پروانه پرانداخته شمع به شکرانه سرانداخته
پردگی زهره در آن پرده چست زخمه شکسته به ادای درست
خواب رباینده دماغ از دماغ نور ستاننده چراغ از چراغ
آنچه همه عمر کسی یافته همنفسی در نفسی یافته