آگاهی بهرام از وفات پدر

گرچه در پشم خویشتن خسبند همه در پنبه‌زار من خسبند
به که بد عهد و سنگدل باشند تا ز من عاقبت خجل باشند
از خیانت رسد خجالت مرد وز خجالت دریغ باشد و درد
به جز آن هرچه بینی از خواری باشد آن نوعی از ستمگاری
بی‌خردوار اگر شدند ز دست به خروشان کنم خدیو پرست
مرد کز صید ناصبور افتد تیر او از نشانه دور افتد